راهکار ساده برای تعیین هدف های موفق(قسمت اول)

قدم اول: هدفهای دستیافتنی تعیین کنیم
با مجله خبری ایشومر همراه باشید :
۱. باید هدفهای زندگیمان را پیدا کنیم
برای اینکه تکلیفمان با خودمان روشن شود، میتوانیم چند سؤال اساسی از خودمان بپرسیم. اول باید بدانیم از زندگی چه میخواهیم و دوست داریم به کجا برسیم. باید برای امروز، ۱۰ سال بعد و حتی تمام زندگیمان هدف داشته باشیم. جوابهای این مرحله میتوانند خیلی کلی باشند، مثلا: «میخواهم زندگی شادی داشته باشم.» یا «میخواهم به دیگران کمک کنم.»
- هدفمان میتواند تأسیس شرکت خودمان باشد. شاید هم دوست داشته باشیم اندام متناسبی داشته باشیم یا اینکه تشکیل خانواده بدهیم. هدفها و آرزوها میتوانند خیلی گسترده و متنوع باشند.
مثالهایی از هدفهای خاص
- خانواده: میخواهم دو بار در هفته با خانوادهام ناهار بخورم؛ دو بار در هفته به اعضای خانوادهام بگویم چقدر دوستشان دارم؛ برای خانوادهام در هر وعدهی غذایی سبزیجات آماده کنم.
- کاری: میخواهم هر هفته دنبال یک کار جدید بگردم؛ مسئولیتپذیرتر شوم؛ هر هفته از یک فرد موفق درخواست ملاقات و از راهنماییهایش استفاده کنم.
- تحصیل: میخواهم برنامهنویسی اچتیامال (html) یاد بگیرم: در تعطیلات، اسپانیایی یاد بگیرم؛ در مورد دانشگاههای خوب تحقیق کنم.
- سلامتی: میخواهم آخر هفتهها ۱۰ دقیقه مدیتیشن انجام دهم؛ دوچرخهسواری یاد بگیرم؛ شبها به جای شام، سالاد بخورم.
۲. باید هدف بزرگمان را به اهداف کوچک و مشخص تقسیم کنیم
بیایید دوباره به زندگیمان فکر کنیم. کجاهای زندگیمان باید تغییر کنند؟ چه چیزهایی باید بهتر شوند؟
این زمینهها میتوانند کار، اقتصاد، خانواده، تحصیلات یا سلامتی باشند. بیایید از خودمان بپرسیم در هر زمینهای دوست داریم به کجا برسیم و باید چگونه هدف تعیین کنیم تا طی ۵ سال آینده آنها را به دست بیاوریم.
- اگر هدف اصلیمان لاغر شدن است، برای به دست آوردنش میتوانیم به خوردن غذاهای سالمتر و شرکت در مسابقههای دوی کشوری فکر کنیم.
- برای اینکه کسب و کار خودمان را شروع کنیم، هدفهای کوچکترمان میتوانند یادگرفتن مدیریت کسب و کار و راه انداختن یک کتابفروشی باشند.
۳. باید هدفهای کوتاه مدت مان را یادداشت کنیم
حال که از خواستههایمان اطلاع داریم و هدفمان را برای چند سال آینده تعیین کردهایم، باید سفت و سخت به آنها بچسبیم و برای به دست آوردنشان تلاش کنیم. باید یک برنامهی زمانی منطقی داشته باشیم. بهتر است در هدفهای کوتاهمدت برای بیشتر از یک سال برنامهریزی نکنیم.
- وقتی هدفهایمان را مینویسیم دیگر به راحتی نمیتوانیم از آنها عبور کنیم و همیشه برایشان احترام قائل هستیم.
- مثلا برای لاغر شدن، اولین هدفمان میتواند پیادهروی یا مصرف بیشتر سبزیجات باشد.
- برای کارآفرینی میتوانیم در یک کلاس کتابداری شرکت کنیم یا مناسبترین محل برای کتابفروشی خود را بیابیم.
۴. هدفهای خود را به گامهای کوچکتری تبدیل کنیم که زندگیمان را به سمت خواستههایمان پیش میبرند
اساسا باید بدانیم چرا این هدف را تعیین کردهایم و چگونه میتوانیم به آن برسیم. برای روشن شدن این قضیه میتوانیم از خودمان بپرسیم: «اصلا ارزشش را دارد؟ الان زمان مناسبی برای این هدف هست؟ با شرایطم جور در میآید؟»
- مثلا اگر هدف بزرگمان تناسب اندام است و برای رسیدن به آن، شرکت در مسابقات دوی کشوری را انتخاب کردهایم، ورزش کردن به مدت دو هفته میتواند یک هدف کوتاهمدت خوب باشد. از خودمان بپرسیم آیا پیادهروی به شرک در مسابقهی دو کمک میکند؟ اگر اینطور نیست، هدف کوتاهمدتمان را طوری عوض کنیم که در مسیر رسیدن به هدفهای بزرگمان قرار بگیرند.
۵. هر از گاهی هدفهایمان را با شرایط وفق دهیم
باید هر از گاهی کمی وقت بگذاریم و هدفهای کوچکمان را دوباره تنظیم کنیم و سروسامان بدهیم. آیا در به دست آوردنشان طبق برنامهی زمانی پیش رفتهایم؟ این هدفها هنوز برای رسیدن به هدف بزرگمان لازم هستند؟ برای تنظیم اهدافمان باید انعطافپذیر باشیم.
- برای لاغر شدن شاید یکی از اهدافمان شرکت در مسابقهی دوی ۵ کیلومتر باشد، ولی بعد از تمرین کردن و تقویت رکوردهایمان ممکن است پیش خودمان فکر کنیم بهتر است هدفمان را از دوی ۵ کیلومتر به ۱۰ کیلومتر تغییر بدهیم.
- برای کارآفرینی بعد از اینکه اهداف اولیه، مثل شرکت در کلاس کتابداری و یافتن مکان مناسب را انجام دادیم، میتوانیم هدفهای جدیدی تعیین کنیم، درخواست وام بدهیم و برای کسب و کار جدید مجوز بگیریم. به مرور زمان میتوانیم به خرید یا اجارهی یک جای خوب فکر کنیم، کتابهای مورد نظرمان را بخریم، کارمند استخدام کنیم و به این ترتیب کسب و کار خودمان را شروع کنیم. تازه وقتی کارمان روی غلتک افتاد میتوانیم به افتتاح شعبهی دوم هم فکر کنیم!