چرا بنزین سربدار شد و جای الکل اتیلیک را گرفت و زندگی بشر رو به سرآشیبی خطر رفت

در سرتاسر دنیا امید زیادی برای استفاده از الکل اتیلیک یا اتانول ب
ه عناون یکی از اجزاء سوخت اتومبیلها در آینده وجود داشت.
نشریه مشهور Scientific America در سال 1920 تنها روزنامهای نبود که این رویکرد
را تبلیغ میکرد. اما ناگهان نظرها تغییر کرد و بنزین سربدار جایگزین آن شد.
با مجله خبری ایشومر همراه باشید :
چه اتفاقی افتاد؟
در اکتبر سال ۱۹۲۱ دو ماه قبل از آنکه آزمایشگاه تحقیقاتی جنرال موتورز ایده اضافه کردن سرب به بنزین را مطرح کند.
معاون آقای «چارلز کترینگ» موفق به رانندگی با یک دستگاه شورولت از شهر دیتون
ایالت اوهایو برای ملاقات با اعضای انجمن مهندسین خودرو در ایندیانا پلیس شده بود
که سوخت مورد استفاده در آن ترکیبی از ۷۰ درصد بنزین و ۳۰ درصد اتانول بود.
دانشمند خطرناک
خبرید اینکه آنها ایده توماس Midgiey برای استفاده از سرب به منظور بهبود عملکرد بنزین
را انتخاب کردند که همه ما از نتیجه وحشتناک آن و افزایش بیسابقه سطح فلزات سنگین در جو زمین که پس از آن به وقوع پیوست آگاهیم.
البته آقای میدگلی به همین مقدار راضی نشد و تنها چند سال بعد یا معرفی
گاز فرئون (Freon) به عنوان حامل برودتی در یخچالها آسیب قابل توجهی هم به
لایه اوزون وارد کرد! از دیگر شاهکارهای ایشان میتوان به ساخت فومهای استایروفوم
(یونولیت) مخصوص عایقکاری و بسته بندی هستند اشاره که آنها هم با استفاده از
کلروفلوئوروکربنها یا همان CFC ها ساخته میشوند و هماکنون میلیون تن از آنها به
عنوان زبالههای شناور در اقیانوسهای مختلف جهان در حال گردش هستند.
میدگلی به عنوان یک قهرمان در سال ۱۹۴۴ درگذشت. شاید باورتان نشود اما او در
ساخت ماده حشرهکش بسیار خطرناک DDT نیز نقش غیرمستقیم، اما زیادی داشته است.
ایشان در حالی که کمی بیشتر از پنجاه سال سن داشت از دنيا رفت. وقتی اسم خطرناکترین
مرد قرن بیستم به میان میآید توماس میگلی هم میتواند جایی در میان نامزدها برای خودش پیدا کند.
اکتانی که وجود نداشت
اولین چیز مورد نیاز، سوختی بود که بتواند نسبت تراکم بالای پیشرانه را تحمل کند و صنعت نفت اقدامی در جهت تأمین آن نمیکرد.
آنچه مورد نیاز بود و در آن زمان حتی نامی برای آن انتخاب نشده بود.
بعدها اکتان نام گرفت، یعنی سنجشی از خواص انفجاری، افزودنیهایی که هزينه کمی داشت برای آنها جذابتر بود و آزمایشگاه جنرال موتورز در تجربیاتی که در این راستا به دست آورده بود به منافع زيادي دست پیدا کرد.
این موضوع باعث علاقهمندی شرکتهای ديگر مانند دوپون و شرکت نفتی نيوجرسی به نام «استاندارد اُپل» شد.
در خاتمه شرکت جنرال موتورز مسیر پرسودتر را انتخاب کرد، مسیری متفاوت از آنچه آقای Midgiey و رئیس او به طور جدی توصیه کرده بود.
آناتول نمیتوانست حالت انحصاری پیدا کند و جای بنزین را بگیرد. مثل همیشه همین موارد برای کنار گذاشتن راهحل پاکتر کافی بود.
در اواسط سالهای دهه ۱۹۲۰ در تمام جوامع صنعتی جهان به
استثناء آمریکا، دست به مخلوط کردن بنزین با الکل اتیلیک زدند و آمریکا سرب را
به عنوان یک افزودنی انتخاب کرد و بنزین سربدار قبل از اینکه در جهان همهگیر شود، در آمریکا توسعه پیدا کرد.
در ابتدا به همگان این گونه اظهار ميشد که باید سریعاً در جهت کاهش
مصرف حرکت کرد و استفاده از بنزین سربدار به عنوان تنها راه حل موجود تبلیغ
میشد. چه تضمینی وجود دارد که همین حالا هم، دستگاه بازاریابی كمپاني دیگری در حال فریب دادن ما نباشند.
الکل باید فراموش میشد
البته میگلی در ابتدا خود طرفدار پروپاقرص اتانول بود، مزایاي الکل برای استفاده
در سوخت عبارت است از سوخت پاک که در اثر اشتعال آن رسوب کربن ايجاد
نمیشود و قابلیت شعلهوری تحت فشار بالا بدون ایجاد پدیده ضربه یا Knocking.
از آنجایی که این قابلیت باعث افزایش ضریب تراکم پیشرانه میشود، لذا میزان نیروی
تولیدی در موتوری که الکل میسوزاند بیشتر از نمونههای بنزینی خواهد بود.
او ادعا ميكرد ضايعات سلولزی محصولاتی مانند کلام، ذرت و دیگر ماندهای کشاورزی
میتواند با تولید اتانول، سوخت مورد نیاز کل کشور را تأمین کند و این موضوعی بود که چراغ خطر رابرای کمپانیهای نفتی بزرگ روشن کرد.
آزمایشگاه جنرال موتورز در سال ۱۹۲۱ ترکیب کمتر شناخته شدهای به تام تتراتيل
سرب را کشف کرد که میتوانست پدیده ضربه زدن در پیشرانه را کاهش دهد.
آنها به سرعت متوجه خواص سمی آن شدند، اما کار برای توسعه آن همچنان ادامه پیدا کرد.
در سالهای دهه ۱۹۲۰ بحث موتورهای با نسبت تراکم بالا مطرح شد،
چون افزایش نسبت هوابه سوخت پیشرفته ميتواند منجر به کاهش مصرف سوخت شود.
افزایش اين نسبت همچنين میتواند افزایش نیروی تولیدی را هم در پی داشته باشد و این تیری بود که دو نشان ميزد.