سام والتون بنیان گذار فروشگاههای والمارت وروشهای آن برای تجارت و زندگی
سام والتون
با بررسیهایی که در این سالها در مورد کارآفرینان مختلف جهان در دورههای مختلف تاریخ انجام دادهام، به این نتیجه رسیدهام که یکی از اشخاصی که میتواند الگوی خوبی برای همه کارآفرینان از جمله کارآفرینان ایرانی باشد، شخصیست به نام سام والتون بنیانگذار فروشگاههای والمارت.
البته معتقدم که آموختن از چنین الگوهایی باید با بومی سازی آموزههای آنها صورت گیرد؛ وگرنه اگر الگوبرداری خام و عین به عین انجام شود، ما ره به مقصود نخواهیم برد.
اما این کارآفرین چه ویژگی عمده دارد که بر Benchmarking یا الگوبرداری از آن، این همه تاکید میکنم.
با مجله خبری ایشومر همراه باشید :
به نظرم سام والتون توانست با بهرهوری قیمتی که ایجاد کرد، طبقات
متوسط و ضعیف جامعه را در فرآیند خرید یاری دهد و خرید آنها را باصرفه کند.
این موضوعی است که میتواند الهامبخش بسیاری از کارآفرینان ایرانی باشد.
چون اگر چنین رویکردی را که میشود به آن نام ارزانسازی داد، در کسب و کارشان
در پیش بگیرند، آن وقت میتوانند گذشته از آن که کسب و کاری موفق را به پیش میبرند، بر توسعه واقعی سرزمینشان اثرگذار باشند.
چرا که همه میدانیم رشد طبقات متوسط و ضعیف و افزایش قدرت خرید آنها یعنی توسعه همهجانبه و پایدار یک کشور.
در ادامه، زندگینامهای از این کارآفرین جهانی آوردهام که میتواند الهامبخش خیلیها در مسیر کارآفرینی باشد.
سام والتون در ردیف 10 ثروتمند جهان
در سال ۱۹۸۵، مجله فوربس سام والتون را «ثروتمندترین مرد آمریکا» معرفی کرد.
بیست سال بعد، همین مجله چهار عضو خانواده والتون را در ردیف ۱۰ ثروتمند اول
جهان معرفی کرد. شرکت آنها یعنی، والمارت، مشهورترین شرکت جهان شد.
سام والتون در دوران کسادی رشد کرد.
او از کودکی دوست داشت فروشنده شود، اما بعد از کالج و خدمت نظام وظیفه
او به اتفاق جیسیپنی که او هم یک خردهفروش بود، کار خردهفروشی را شروع کرد.
بعد از ازدواج با هلن رابسون و با کمک مالی او، زوج جوان در شهر نیوپورت،
ارکانزاس فروشگاهی دایر کردند. این فروشگاه یکی از فروشگاههای زنجیرهای بن فرانکلین بود.
فروشگاه اجاره سنگینی داشت، رقابت هم بسیار زیاد بود،
اما والتون توانست فروش و سود خود را چند برابر کند.
وقتی زمان تجدید قرارداد اجاره فروشگاه رسید، مالک فروشگاه حاضر به تجدید قرارداد نشد.
او میخواست پسرش این فروشگاه را اداره کند. والتون به کلی فرو پاشيد.
زن و شوهر بار دیگر در بنتونویل شروع کردند. شهری کوچکتر
از شهر قبلی در ارکانزاس، فروشگاه جدید یک سلف سرویس بود.
صندوق پرداخت جلوی مغازه و زیر نور فلئورسنت قرار داشت.
والتون به این نتیجه رسید که این شهر کوچک تقاضاهای بسیار دارد. او توانست با این فروشگاه هم به موفقیتهای بزرگ برسد.
مردم از فواصل دور میآمدند و از او خرید میکردند.
بعد از جنگ جهانی
آمریکای بعد از جنگ به سرعت تغییر میکرد. مردم برای سکونت به حومههای شهری میرفتند و با اتومبیل به شهر رفتوآمد میکردند. رستورانهایی که غذاهای آماده میفروختند و متلها به ترافیک بزرگراهها سرویس میدادند. در شهرهای کوچک خردهفروشی به همان شکلی که در نقاط دیگر بود، وجود داشت.
بعضی از فروشگاههای کوچک مانند قصابیها تک محصولی بودند و بعضی دیگر انواع فرآوردههای غذایی و غیرغذایی را به فروش میرساندند.
والتونها این نظام را تغییر دادند. آنها با قیمتهای بسیار کمتر، تنوع بیشتر و ساعات طولانی کار رضایت مشتریان را فراهم میساختند.
والتون همیشه سعی داشت به طور مستقیم از تولید کنندگان خرید کند و این گونه دست واسطهها را کوتاه میکرد.
او معتقد بود اگر به قیمت بالا خرید کنید، در واقع ناکارایی دیگران را خریدهاید. استراتژی و المارت این است که با فروش بیشتر به قیمت ارزانتر به سود بیشتر میرسید، و این بهتر از آن است که به میزان کمتر و به قیمت بیشتر بفروشید.
تا سال ۱۹۶۰، سام و برادرش باد والتون ۹ فروشگاه بزرگ دایر کرده و به یک امپراتوری بزرگ دست یافته بودند. وقتی از سام والتون سوال شد که تا چه اندازه میخواهد کارش را گسترش دهد، جواب داد احتمالا خیلی کم زیرا نمیتوانند بهطور شخصی به همه فروشگاههای خود رسیدگی کنند.
اما کمی بعد، برادران والتون یک هواپیمای شخصی کوچک خریدند و در نتیجه در موقعیتی قرار گرفتند که به رشد و توسعه فراوان برسند.
اولین فروشگاه والمارت
اولین فروشگاه والمارت در سال ۱۹۶۲ تاسیس شد. در آن سال، او ۴۴ ساله بود. اولین فروشگاه رقیب. یعنی کیمارت هم در همان سال تاسیس شد. تا مدتها کسی فروشگاه والمارت را جدی نمیگرفت.
تا اوایل دهه ۱۹۷۰، کیمارت ۵۰۰ فروشگاه را پر کرده بود، اما شمار فروشگاههای والمارت از حد ۷۰ تا فراتر نمیرفت. تا سال ۱۹۷۶، تعداد فروشگاههای کیمارت دو برابر شد و به هزار عدد رسید، اما والمارت تنها ۱۵۰ فروشگاه داشت. فروشگاههای اولیه والمارت زشت و بدقواره بودند، اما قیمتهایشان از سایر فروشگاهها ۲۰ درصد کمتر بود و همین امر سبب شد که سیل مشتریان به فروشگاههای والمارت سرازیر شود.
با کمک توزیع بهتر، فروشگاههای والمارت سالانه ۳۰ تا ۷۰ درصد رشد پیدا کردند و رقابت با والمارت داغ شد. تا سال ۱۹۸۰، فروشگاههای والمارت به ۲۷۶ عدد و در سال ۱۹۹۰، به ۱۵۲۸ فروشگاه رسید.
در این سال سود خالص والمارت یک میلیارد دلار شد.
در سال ۱۹۹۲ والمارت ۲۷ میلیون شلوار جین و ۲۸۰ میلیون جفت جوراب فروخته بود که برای همه جمعیت آمریکا کافی بود. والمارت امروزه اغلب از آن جهت مورد انتقاد قرار میگیرد که با اتحادیههای کارگری رابطه ندارد و یک سوم از کارکنانش پارهوقت کار میکنند.
انتقاد دیگری که از این شرکت میشود این است که به نسبت به موسسات خیریه کم کمک میکند. دفاع این برند از خودش این است که میخواهد در پول مشتریانش صرفهجویی کند و به کمک این وجوه که پس انداز میشود، کیفیت زندگی در محل دایر بودن فروشگاههایش را افزایش دهد.
بالا بردن حقوق کارکنان و افزایش کمک به خیریهها با این هدف مغایر است.
برند والمارت معتقد است که فعالیت او صدها هزار شغل ایجاد کرده و به صنایع تولیدی رونق بخشیده است.
روش سام والتون در تجارت و زندگی:
-به از روی ایدههای تجاری دیگران نسخه برداری کنید.
-به رقابت چیز خوبی است، از آن استقبال کنید.
-به استقبال تکنولوژی بروید تا از هزینه هایتان بکاهید و مشتریانتان را حفظ کنید.
-به هرگز فرصت صرفهجویی و پسانداز را از دست ندهید. اتاق مدیران والمارت کوچک است و مدیران والمارت هر گاه سفر میکنند. در هتل اتاق دو تخته میگیرند.
-هرگز بازاری را به این دلیل که کوچک است از دست ندهید.
-با کارکنانتان به خوبی رفتار کنید. کارکنان شما اگر از کارشان راضی باشند، بیشتر به مشتریانتان خدمت میکنند.
-هرگز از شرایط به شکلی که هستند راضی نباشید. برای موفقیت در این دنیا باید پیوسته تغییر کنید.
-کار شما تولید ارزشی است که قبلا وجود نداشته است.
-از اشتباه کردن نترسید و هرگز از تغییر دادن نظرتان نگران نشوید.
-قبل از اینکه دیگران با شما صحبت کنند. شما با آنها حرف بزنید.
-هدفهای بزرگ داشته باشید.